رویای نیمهتمام صنعت برق
صنعت برق : ارزیابیها نشان میدهد ایران از نظر دسترسی به منابع گازی برای تولید برق، تجربه نیروی انسانی و شرکتهای نیروگاهساز، شبکه گسترده صادرات برق و موقعیت ژئواستراتژیک و همسایگی با ۱۵ کشور در منطقه، از جایگاه بسیار مناسبی برای تبدیل به هاب انرژی منطقه برخوردار است.
این در حالی است که سایر کشورهای منطقه از جمله ترکیه، عراق یا جمهوری آذربایجان و… همه این شرایط را با همدیگر ندارند. در گسترش صادرات برق و تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه، چند سناریو را باید مورد بررسی قرار داد.
در درجه اول بسترهای قانونی در این زمینه مطرح میشود که شامل بسترهای قانونی لازم درباره توسعه صادرات برق توسط بخش خصوصی در برنامههای پنجساله توسعه، تعیین نرخ گاز طبیعی به نیروگاههای صادرکننده برق معادل نرخ سوخت واحدهای پتروشیمی و… است.
براساس برنامه ششم توسعه کشور نیز دولت موظف است از سال اول برنامه اقدامهای لازم را برای تشکیل بازار منطقهای برق انجام دهد.
اما چالشهای مربوط به نرخ سوخت، عملیاتی کردن این موضوع را دشوار کرده است. این در حالی است که شرکتهای آمریکایی، چینی، ژاپنی و ترکیهای اقدامات مختلفی را در سرمایهگذاری و ایجاد نیروگاههای جدید، همچنین بازسازی شبکه برق عراق آغاز کردهاند که به اعتقاد کارشناسان شرایط رقابت را برای شرکتهای ایرانی در آیندهای نه چندان دور دشوارتر خواهد کرد.
انحصاری بودن تجارت برق نیز از دیگر نکات قابل توجه در این رابطه است. از یکسو بهدلیل انحصاری کردن تجارت بینالمللی برق امکان ورود بخش خصوصی به این عرصه سخت شده، از سوی دیگر مشکلات مالی صنعت برق نیز باعث شده است مطالبات تولیدکنندگان برق خصوصی پرداخت نشود و انگیزه سرمایهگذاری جدید کاهش یابد.
کارشناسان حوزه انرژی صادرات برق را اقتصادی عنوان میکنند و معتقدند درآمدهای حاصل از فروش برق پایدارتر از گاز است و این روش ضمن اینکه ارزش افزوده بیشتری دارد، راهکاری اساسی برای جلوگیری از خامفروشی است.
هابهای انرژی بهعنوان یک راهحل برای بهینهسازی مصرف انرژی در یک دهه گذشته بسیار مورد توجه قرار گرفتهاند. با ترکیب انواع مختلف انرژی در داخل یک هاب انرژی میتوان به شرایط بهینه متفاوتی دست یافت که هر کدام مزایای مخصوص به خود را دارد.
در این میان ایران هم بهدلیل مزیت هابهای انرژی، برنامههایی را در سر میپروراند. در همین راستا، قانون برنامه ششم توسعه دولت را مکلف کرده است تا ضمن برقراری ارتباط «برقی» با کشورهای همسایه، ایران را تبدیل به «هاب» برق منطقه کند. تکلیفی که به اعتقاد اسحاق جهانگیری قابل تحقق است.
معاون اول رئیسدولت دوازدهم معتقد بود ایران قادر است به هاب بزرگ تولید توزیع برق در منطقه تبدیل شود؛ چراکه هم سرمایه عظیم نیروی انسانی دارد و هم از شبکه برق و گاز وسیع و فراگیر در سراسر کشور برخوردار است.
در این میان تحلیلگران صنعت برق نیز معتقدند دستاوردهای خوبی در زمینه زیرساختهای برق به دست آمده است؛ یکی از آنها ساخت نیروگاه با توان داخلی در سایر کشورها است که بهصورت نمونه میتوان به تجربه کسبشده در عراق اشاره کرد.
مزیتهای بیشمار برای تبدیل شدن به هاب انرژی در حالی از سوی طیفهای مختلف مطرح میشود که این هدف تکلیفشده از سوی قانون ششم توسعه هنوز هم رنگ واقعیت به خود نگرفته است.
«دنیایاقتصاد» در گفتوگو با دو کارشناس صنعت برق به موضوعاتی از جمله مهمترین دلایل عدم تحقق هاب انرژی ایران، سازوکارهای رسیدن به این هدف و مزایا و معایب قرار گرفتن ایران در کانون انرژی الکتریکی منطقه را مورد واکاوی قرار داده است.
دو روی سکه تبدیل به هاب منطقه
سپهر برزیمهر، دبیر سندیکای صنعت برق در پاسخ به این سوال که آیا با شرایط فعلی حاکم در صنعت برق، میتوان به هاب انرژی شدن ایران امیدوار بود، گفت: صنعت برق ایران با گستردگی اقلیمی و جغرافیایی از ظرفیت قابل توجهی برای مدیریت پیک برخوردار است.
ایران با حدود ۸۰هزار مگاوات ظرفیت نصبشده نیروگاهی که عمده آن را هم شرکتهای ایرانی انجام دادهاند، در زمینه تولید، انتقال و توزیع پتانسیلهای بینظیری در تبدیل ایران به هاب انرژی و صادرات برق به کشورهای منطقه دارد.
به اعتقاد برزیمهر اما مشکلات داخلی اقتصاد کشور مانع اصلی پیش پای فعالان صنعت برق و صادرکنندگان انرژی، تجهیزات و خدمات فنی و مهندسی است.
او معتقد است درصورتیکه امکان صدور برق به بخش خصوصی داده شود و زمینههای قانونی و اعتباری ساخت خطوط انتقال برای این بخش فراهم شود، قادر به صدور برق به کشورهای همسایه خواهیم بود.
دبیر سندیکای صنعت برق با اشاره به اینکه برای تبدیل ایران به هاب انرژی یک دیپلماسی هدفمند سیاسی ـ اقتصادی نیاز است، اظهار کرد: سفارتخانههای ایران در کشورهای هدف، باید روی بازارسازی و فراهم کردن بسترهای سیاسی برای تحقق این موضوع همکاری کنند که متاسفانه تاکنون چنین رویکردی از سوی دستگاه دیپلماسی کشور دیده نشده است. اگرچه استثنائاتی نیز در این میان وجود دارد.
برزیمهر در ادامه تاریخچهای از آغاز تفکر هاب انرژی شدن ایران را تشریح کرد. به گفته او بر مبنای سند چشمانداز کشور در افق ۱۴۰۴ قرار بود ایران به هاب انرژی منطقه تبدیل شود.
او در ادامه گفت: ظرفیتها و پتانسیلهای صنعت برق به اندازهای برای صدور تجهیزات و خدمات فنی و مهندسی گسترده و قابل اتکاست که در سند چشمانداز بیستساله کشور برای این صنعت سهمی ۲۰ میلیارد دلاری در نظر گرفته شد.
به گفته دبیر سندیکای صنعت برق از همان زمان تبدیل ایران به هاب انرژی منطقه بهعنوان یکی از بسترهای مهم برای تحقق این موضوع مورد تاکید بخش خصوصی قرار گرفت.
او در ادامه اضافه کرد: در اواسط دهه هشتاد سیر صعودی صادرات تجهیزات و خدمات ادامه یافت و صادرات بهعنوان یک نقطه قوت و امید دروازههایش را به روی شرکتهای فعال صنعت برق گشود.
در آن سالها ایران توانست با توجه به شرایط کشورهای همسایه و همچنین روابط نزدیک با برخی از کشورهای آسیایی و آفریقایی پروژههایی را در این کشورها برعهده بگیرد
شرکتهای ایرانی به بیش از ۲۰ کشور جهان از جمله اتیوپی، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ازبکستان، آفریقای جنوبی، افغانستان، الجزایر، امارات متحده عربی، پاکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، سریلانکا، سوریه، سودان، عراق، عمان، کنیا و ونزوئلا صادرات خدمات فنی و مهندسی داشتند.
برزیمهر در ادامه تصریح کرد: بعدها با چند برابر شدن نرخ دلار در اوایل دهه نود اگرچه به ایجاد موج تورمی منجر شد و اقتصاد کشور را مثل همیشه غافلگیر کرد؛ اما در فاصله کوتاهی به رونق صادرات غیرنفتی منجر شد. با این حال نابسامانیهای اقتصاد داخلی و تحریمهای گسترده آن زمان باز هم صادرکنندگان را دست بسته نگاه میداشت.
او در ادامه با استناد به آمار منتشرشده گفت: آمارهای موجود در زمینه صادرات تجهیزات مهندسی نشان میدهند که صادرات تجهیزات برقی ایران طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۵ روند مثبت و رو به رشدی داشته و به مجموع رقم ۲۳۱ میلیون دلار در سال ۱۳۹۵ رسیده است.
در سال ۱۳۹۵ بالغ بر ۵/ ۲میلیارد دلار صادرات تجهیزات و خدمات فنی و مهندسی انجام شده که ۹۵ درصد از آن در حوزه صنعت برق بوده است.
برزیمهر معتقد است که البته صادرات صنعت برق در طول چند سال اخیر با وجود ظرفیتها و پتانسیلهای موجود، کاهش یافته است و افزایش نرخ ارز هم نمیتواند دردی را از صادرکنندگان این صنعت دوا کند؛ چراکه در ساختار بیمار اقتصاد داخلی، توانی برای حضور در رقابتهای بینالمللی برای آنها باقی نمیماند.
رقبا چه کسانی هستند؟
همواره این سوال مطرح است که آیا در منطقه یا دنیا کشوری وجود دارد که هاب انرژی شده باشد؟ اگر شده با چه سازوکارها و مکانیزمهایی؟
بهگفته دبیر سندیکای صنعت برق، رقبای منطقهای بهویژه ترکیه و عربستان درصدد تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه هستند. عربستان طرح بزرگی در دست اجرا دارد که ارتباط الکتریکی کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس را به یکدیگر متصل کند.
این کشور همچنین برای تامین برق عراق که یکی از بازارهای اصلی فروش برق ایران محسوب میشود، اعلام آمادگی کرده است که تهدید جدی برای صادرات برق ایران به شمار میرود.
او در ادامه افزود: ترکیه نیز با توجه به موقعیت جغرافیایی با وجود اینکه از ظرفیتهای پایینتری نسبت به ایران برخوردار است، اما بهنظر میرسد در تلاش برای تبدیلشدن به هاب انرژی منطقه است.
سازوکارهای کلیدی برای تبدیل یک کشور به هاب انرژی پشتیبانیهای سیاسی و دیپلماسی و البته سرمایهگذاری است که رقبای منطقهای ما بهشدت از این ابزارهای مهم و تاثیرگذار استفاده میکنند.
برزیمهر در ادامه این گفتوگو به مزایا و معایب هاب انرژی شدن برای کشورمان اشاره کرد و گفت: اغلب کشورهای همسایه ایران در تامین برق مورد نیاز خود با مشکلات و کمبودهایی مواجه هستند و این فرصت باید جدی گرفته شود.
تبدیل ایران به هاب انرژی منطقه علاوه بر ایجاد ارزشافزوده فراوان برای کشور، میتواند تا حد قابل توجهی به ایجاد امنیت سیاسی از طریق وابستگیهای اقتصادی ناشی از تامین برق منجر شود.وی افزود: صادرات انرژی برق شامل صادرات تجهیزات و خدمات فنی و مهندسی نیز میشود که اشتغالزایی و ارزش افزوده بالایی به همراه خواهد داشت.
باید این موضوع را در نظر داشت که بازارهای هدف صادراتی ارزشمندی در اطراف ایران وجود دارد. به اعتقاد او ایران در قلب خاورمیانه قرار دارد؛ منطقهای که رشد جمعیت بالایی نسبت به سایر مناطق دنیا دارد.
در این میان کشورهایی مانند عراق که بهدلیل جنگ و تحریم در سالهای گذشته با زیرساختهای ضعیفی مواجه شدهاند، نیاز به سرمایهگذاری دارند و در نتیجه عراق میتواند به عنوان یکی از کشورهای هدف صادراتی مورد توجه قرار گیرد.
برزیمهر در ادامه اضافه کرد: پاکستان و افغانستان هم کشورهای همسایه دیگری هستند که نیاز مبرمی به انرژی برق دارند. در این زمینه اقدامات خوبی نیز در حال شکلگیری است و توافقات خوبی نیز حاصل شده است.
دبیر سندیکای صنعت برق در ادامه اظهار کرد: موقعیت جغرافیایی ایران مزیت ویژهای را نسبت به کشورهای منطقه ایجاد کرده است.
تفاوت ساعات اوج مصرف در همسایگان شرقی و غربی بهدلیل اختلاف افق، و تفاوت فصول مصرف انرژی در همسایگان شمالی و جنوبی از ظرفیتهای منحصر به فرد ایران برای تبدیل به هاب انرژی منطقه است. اگر پشتیبانیهای سیاسی و دیپلماسی لازم در این زمینه صورت پذیرد، بیشک تبدیل ایران به هاب انرژی و برق منطقه ممکن خواهد شد.
چالشهای پیشرو
در این میان به اذعان کارشناسان، موانعی نیز بر سر راه تبدیل ایران به هاب منطقه وجود دارد که رفع آنها نیازمند همکاری دولت، مجلس و بخش خصوصی است.
علیرضا کلاهی، عضو هیات نمایندگان اتاق تهران یکی دیگر از کارشناسانی است که معتقد است تبدیل شدن ایران به هاب انرژی ممکن است؛ اما به پیشنیازهایی نیاز دارد. او در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» گفت: برخی مسائل و بحثها در چند وقت اخیر رسانهای شده است که جای بحث دارد. یکی از موضوعات، رکوردزنی در احداث نیروگاههای برق است.
تا آنجا که میدانم ایجاد ظرفیت ۳۸۰۰ مگاوات رکورد نیست و ما در اوج احداث نیروگاهها به ۶ هزار مگاوات در سال هم دست یافتهایم. البته موضوع احداث نیروگاه به خودیخود ربطی به هاب انرژی شدن ندارد. وی افزود: از یک جهت طبیعتا کشوری در منطقه میتواند هاب انرژی
باشد که ظرفیت بالایی در تولید برق داشته باشد و عملا بتواند با کشورهای منطقه تبادلات برقی برقرار کند. اما این پارامتر به خودی خود کافی نیست و اتفاقا یکی از مشکلاتی که در سالهای اخیر در کشور وجود داشته، این بوده که تمرکز بسیار بالایی در زمینه احداث نیروگاه و ظرفیتهای تولید برق و مقداری بیاهمیتی نسبت به توسعه ظرفیتهای انتقال و توزیع برق وجود داشته است.
او در ادامه اضافه کرد: ارزیابیها نشان میدهد بسیاری از نیروگاهها بهدلیل ضعفهای زیرساختی انتقال و توزیع قادر نیستند برق تولیدیشان را به بخشهایی از کشور که کمبود برق دارند انتقال دهند. البته ایران بهصورت طبیعی ظرفیتها و پتانسیلهای بسیار بالایی برای هاب شدن در بخش برق دارد.
دلیل این موضوع هم این است که ما ظرفیت بسیار بالایی در تولید انرژی الکتریکی داریم و میتوانیم بهعنوان یک کانون مهم در منطقه بازیگری کنیم. از سوی دیگر کشور ما کشوری پهناور است و تقریبا دو ساعت اختلاف افق بین شرق و غرب وجود دارد. در این میان اختلاف دما و الگوی مصرف در شمال و جنوب کشور خودمان و طبیعتا در بین همسایههای شمالی و جنوبی متفاوت است.
یعنی همسایه جنوبی ما در خلیج فارس اوج مصرف برقش در تابستان است و عمدتا مصرفشان برای تهویه و مطبوع و خنک کردن به کار گرفته میشود و در همسایههای شمالی به علت خنکی هوا و نوع تفاوت الگوی مصرف، مصرف برق عمدتا صنعتی است و عمده مصرف برق برای گرمایش در زمستان است.
به گفته کلاهی با توجه به این موضوع میتوانیم در تابستان برق مازاد همسایههای شمالی را به جنوب منتقل کنیم و در زمستان هم بالعکس، تا از این طریق با توجه به اختلاف افق، بار روشنایی را برای شرایط تامین برق مدیریت کرد.
عضو هیات نمایندگان اتاق تهران در ادامه اظهار کرد: یکی از مناطقی که در دنیا انتقال انرژی آن بهصورت پررنگ انجام میشود، اتحادیه اروپا است. در این اتحادیه هم دو کشور آلمان و فرانسه عمدتا بهعنوان هاب عمل میکنند.
دلیل آن هم این است که فرانسه از گذشتههای بسیار دور، سرمایهگذاری بسیار سنگینی در تولید برق انجام داده است و بهدلیل این موضوع امنیت انرژی بالایی دارد.
آلمان هم که یک کشور صنعتی است و تولید بالای برق را دارد و اخیرا هم یکی از رهبرهای تولید انرژیهای تجدیدپذیر در دنیا شده است. به گفته کلاهی، بین تمام کشورهای اتحادیه دنیا لینکهای ملی وجود دارد و کل شبکه برق اتحادیه اروپا به همدیگر وصل هستند.
کلاهی در ادامه درباره مزایای هاب انرژی شدن ایران گفت: مزایای هاب انرژی شدن ایران این است که میتوان از آن درآمدزایی کرد و هم با کمک ظرفیتهای سایر کشورها پیکهای خود را پوشش دهیم و دیگر نیاز نیست برای احداث نیروگاههایی که تنها در بخشی از سال فعالیت دارند، سرمایهگذاری کرد. او در ادامه اضافه کرد: موضوع دیگر امکان کسب درآمد است.
یعنی میتوانیم برق مازاد همسایهها را بسیار ارزان بخریم و این برق را با قیمت بیشتر به همسایههایی که نیاز دارند بفروشیم. نکته آخر اینکه قرار گرفتن در قلب شبکه انتقال یک منطقه برای کشور ما امنیت را به ارمغان میآورد. هر چقدر این ارتباطات بین کشورها بیشتر شود، بحث ثبات و امنیت برای کشورها مهم میشود و در نهایت امنیت را بیشتر کردهایم.
بدون دیدگاه