کنترل کیفیت

بشر احتمالاً از زمانی که توانست تولید کند تمایل به کنترل آن پیدا کرد و نیاز به آن زمانی احساس شد که ساختن اشیاء مشابه آغاز شد . کنترل کیفیت به این معنی است که آیا مشخصه های کیفی مورد نظر در اشیاء ساخته شده مشابه هم رعایت شده اند یا نه .

مصنوعات اولیه بشر نظیر تیرها و چکش های سنگی و وسایل آشپزی ناشیانه بودن این اشیاء را نشان می دهد و تفاوت ها و اختلاف های بین آنها کاملاٌ آشکار است .

 

Quality Control
Quality Control

پس از سالها ساخت اشیاء تخصصی شد و مثلاً یکی در تولید کفش ، دیگری در قالیبافی و شخص دیگر در ساختن مبل مهارت پیدا کرد و علیرغم اینکه تشخیص کالاهای مشابه با چشم غیر مسلح ممکن نبود ولی هنگام مونتاژ این قطعات و یا نیاز به جایگزینی قطعه نو با فرسوده ، اصلاح و تنظیم قطعه نو ضرورت پیدا می کرد .

Eli whithney می گفت اگر مواد اولیه ، روشها و تجهیزات مناسب به کار روند و کارگران در تولید سعی و دقت کافی اعمال کنند می توان کالاهای مشابه زیادی ساخت .

او در سال 1799 با ارتش آمریکا قراردادی بست که باید در موعد مقرر به پایان میرسید .

 او هر کارگری را در ساخت یک قطعه یا یک سری از عملیات خاص به کار گرفت . انتظار او این بود که همه قطعات همانند باشند و قابلیت جایگزینی با یکدیگر را داشته باشند .

نتیجه کار او تولد تولید انبوه بود ولی مقصود اصلی که از بین بردن اختلاف بین محصولات بود ، حاصل نشد .

در دهه اول قرن 18 تولید کنندگان لزوم در نظرگرفتن حدود رواداری (tolerance) را احساس کردند و کم کم معلوم شد که عقیده ویتنی در مشابه سازی دقیق قطعات انجام پذیر نیست .

با گسترش فعالیت قابلیت جایگزینی قطعات در صنایع مشکلات زیادی در اندازه گیری بروز کرد و اختلاف بین وسایل اندازه گیری در صنایع مختلف این موضوع را آشکار ساخت .

 

 

کنترل کیفیت

 

 

Johnson  مهندس سوئدی معتقد بود که روی قطعاتی از فلزات سخت ، عملیات ماشین کاری و پرداخت انجام شود و پس از به دست آوردن ابعاد دقیق به عنوان قطعات مرجع به کار روند . این قطعات را قطعات Jo می نامند .

هر چند این قطعات با دقت زیاد ( صد هزارم یا میلیونیم اینچ ) ساخته شدند ولی باز هم با هم اختلاف داشتند . یعنی هیچ دو قطعه ای کاملاً مشابه هم نیستند .

از بین بردن حدود رواداری نه عملی است و نه اقتصادی ، ولی هدف این است که کیفیتی به دست آید که بین هزینه محصول و خدمت مورد انتظار آن ، تعادل بر قرار شود .

اولین گام در کنترل کیفیت محصول ، محاسبه تغییرات ذاتی در هر مرحله از فرایند تولید است . برای این منظور اندازه گیری های لازم بر اساس طرح های از پیش تعیین شده انجام و ثبت می شوند . سپس این داده های اولیه تجزیه و تحلیل شده و برای محاسبه تغییرات ذاتی فرایند تولید به کار میروند .

در هر فرایند تولید عواملی که موجب بروز تغییرات می شوند عبارتند از :

– عوامل تولید ، که به طور تصادفی عمل می کنند ( علل تصادفی )

– عوامل تولید ، که پیوسته در جهتی خاص عمل می کنند ( علل قابل تشخیص )

تغییرات تصادفی را بی معنی می نامند چون قابل بررسی نیستند و نماینده تغییرات ذاتی فرایند تولیدند .

تغییرات غیر تصادفی را معنی دار می نامند چون وجود علت یا علل قابل تشخیص را در عملیات مختلف فرایند تولید نشان می دهد و اگر به فرایند تولید بدون انجام عملیات اصلاحی اجازه ادامه فعالیت داده شود دیر یا زود سبب تولید محصول معیوب خواهد بود .

به فرایند تولید که قطعاتی تحویل دهد که مشخاتش ، تحت تغییرات تصادفی باشند فرایند پایدار و بر عکس اگر علل قابل تشخیص ، در فرایند تولیدی در جریان باشد   (همانگونه که علل تصادفی نیز وجود دارند ) فرایند را ناپایدار می نامند .

 

 

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *